مهمترین محورهای سخنان محمدرضا عارف در شبکه چهارم سیما به شرح ذیل است:
* مهمترین میثاق مردم و مسئولان قانون اساسی است. یکی از افتخارات ما این است که در همان ماه های اول پیروزی انقلاب، قانون اساسی را به تایید مردم برسانیم. قانون اساسی ما مترقیترین قانون اساسی دنیاست و در همه اصول نقش مردم را می بینند. در واقع همه کاره حکومت مردم هستند.
وظیفه اصلی رئیس جمهور اجرای قانون اساسی است. بعضی اصول شرایط اجرایش تا کنون شاید مهیا نشده بوده است. مانند اصل واگذاری فعالیتها به مردم. در دولت اصلاحات اصل مترقی شوراها اجرایی شد که دستاوردهای بسیار خوبی داشت و نتایج آن هماینک مشهود است.
* اولویت من در شرایط کنونی، معیشت مردم است. گرانی وضعیت نگرانکنندهای رقم زده و من طرحهای خوبی برای مهار تورم و گرانی داریم و اشتغال جزو برنامههای مهم ماست. مسکن هم از دیگر مشکلات کنونی است.
* معاونت اقوام را در دولتم تشکیل میدهم. همه اصول قانون اساسی را پیگیری میکنم.
* یارانهها بنا بود هدفمند شود. این شعاری بود که همه دولتهای بعد انقلاب با آن روبرو بودند. قبل از هدفمندی یارانهها یک شخص برخوردار، حدودا چهل برابر بیشتر از غیربرخوردار از یارانه سوخت استفاده میکرد که به هیچ وجه عادلانه نبود. در دولتهای قبل، مهمترین مانع اجرای این امر، آثار تورمیاش بود ولی خوشبختانه در دولت نهم و دهم اجرا شد ولی در اجرایش کاستی بودجود آمد.
قرار بود سهم مهمی به سلامت و تولید اختصاص یابد. تا در تولید، بحث عرضه و تقاضا بهم نخورد. چون 30 درصد تولید پرداخت نشده، بخشی از تولید ما تعطیل شده و کشاورزی آسیب دیده است. باید هدفمندی در فاز اول به طور کامل اجرا شده و در فاز دوم با جهتگیری تقویت زیربناها و افزایش تولید و توجه به کشاورزی و سلامت و ... ادامه یابد.
* ما در گندم در سال 83 خودکفا شدیم اما در سال 90، شش و سهدهم میلیارد گندم وارد کشور شد.
* در بخش کشاورزی خریدهای تضمینی را دنبال خواهیم کرد. بیمه محصولات را ایجاد میکنیم. یکی از مشکلات فعلی کشاورزان آفت ناگهانی محصولات است. در بخش صنعت هم باید معیشت کارگران را بالا ببریم. بیمه بیکاری هم جزو دغدغههای کارگران است.
* بخش تولید ما الان با مشکل نقدینگی روبرو است لذا باید نقدینگی را در اختیارش قرار دهیم. همچنین باید تنفس چند سالهای به صنعت بدهیم که رونق پیدا کند.
* مهمترین دغدغه در فرهنگ، تغییر نگرش است. نگاه دولتها در گذشته، قیممآبانه بوده است. نباید دولتها حاکم بر فرهنگ باشند. باید به خود اهل فرهنگ و مردم واگذار شود. اگر به هنرمندان اعتماد کنیم دستاوردهای ارزندهای خواهد داشت. باید به نظامهای صنفی اعتماد کنیم. باید همانند نظام صنفی در صنوف دیگر عمل شود. وقتی یک پزشکی مجوز گرفت، دیگر برای هر جراحیاش نیازی به اخذ مجوز نیست. باید در فرهنگ هم همین نگاه را داشته باشیم. وقتی به یک نفر مجوز دادیم، نیازی نباشد هر روز برای هر کارش مجوز بگیرد.
نباید در بخش فرهنگ سلیقهای عمل شود.
* نیازمند سعه صدر و نگاه عمیق و دراز مدت و واگذاری امور به خود فرهنگیان از طریق نظامهای صنفی در عرصه فرهنگ هستیم.
* سینما و فرهنگآوران ما میتوانند پیامآوران صلح مردم ایران به جهان باشند. در ماجرای اعطای اسکار به اصغر فرهادی، وی پیام صلح مردم ایران را به جهان رساند.
* دولت موظف است زیربناهای فرهنگی بسازد.
* نباید همه مسائل را دولتی دنبال کنیم، چه کسی گفته دغدغههای یک کارشناس در وزارت ارشاد، بیشتر از نظام صنفی است.
* باید به رویکرد تنشزدایی بپردازیم. بنیه دیپلماسی کشور را تقویت کنیم. موازی کاری ما را الان گرفتار کرده است.
* اولویت اول ما کشورهای منطقه هستند. میتوانیم جایگاه خوبی در اکو داشته باشیم. از ظرفیت جنبش عدم تعهد باید استفاده کنیم.
برخی کشورهای اروپایی رابطه سنتی و دیرینهای با هم داشتند و با آمریکا اختلاف داشتند اما الان به دلیل ضعف عملکرد ما با آمریکا همسو شدهاند. این را باید به هم بزنیم.
* یکی از مزیتهای ما دیپلماسی علمی و رفت و آمد دانشمندان و نخبگان است. خیلی از آنها با ترس میآیند. نباید اینگونه باشد. باید از دیپلماسی علمی برای تقویت روابط استفاده کنیم.
باید دیپلماسی ورزشی را پیگیری کنیم. رابطه چین و آمریکا از طریق این دیپلماسی حل و فصل شد.
از دیپلماسی رسانه هم باید استفاده کنیم.
اگر هر ایرانی خارج از کشور به طور متوسط بتواند روی 100 نفر تاثیر بگذارد، می شود 400 میلیون نفر را تحت تاثیر قرار داد.
* باید سعی کنیم اختلاف سیاسی با کشورها را از ارتباط مردمی و علمی و دیپلماسی عمومی جدا کنیم و از دیپلماسی عمومی برای کاهش تنازعات استفاده کنیم.
* یکی از مهمترین مسائل فعلی، آمایش سرزمینی است. مهمترین اولویتم را در سازمان برنامه ریزی، این موضوع گذاشتم. نیمه شرقی کشور خالی از سکنه است در حالی که پتانسیلهای بسیار خوبی دارد.
* دو سه برنامه شاید نیاز باشد که بتوانیم با همسویی با سیاست های کلی آمایش سرزمینی، کارهای خود را پیش ببریم.
* یکی از اولویتهای ما توسعه استانهای مرزی است. در مرزهای ما کشورهایی هستند که وضعیت رشد و توسعهشان خوب است و پیشبینی می شود در آینده نزدیک خیلی خوب باشد. باید کاری کنیم که نگاه مرزداران عزیزمان به سمت داخل کشور باشد. من طرح توسعه نوار مرزی به عمق 100 کیلومتر را در نظر دارم.
* از تولیدات کشاورزی حمایت میکنم و سعی میکنیم ازخام فروشی جلوگیری کرده و به صنایع تبدیلی روی آوریم. شیرخام و گوشت به فراوردههای شیر و گوشت باید تبدیل شود.
* باید تشکلهای کشاورزی ایجاد شده و واسطهها را حذف کنیم.
* ریشه اصلی آسیب های اجتماعی، مسائل اقتصادی است. طلاق در کشور ما به یک به شش و در برخی شهرها به یک به سه رسیده است که ناشی از مسائل اقتصادی است. وقتی مرد نمیتواند پاسخگوی خانواده باشد عصبانی می شود که نتیجه اش طلاق است. لذا مهمترین مساله بحث اقتصادی است.
* باید تلاش کنیم کمر گرانی را در کشور بشکنیم.
* برنامههای اجتماعی باید بر اساس واقعیات انجام شود. باید به نیازهای جوانان پاسخ داده شود. الان یک پسر جوان اگر بخواهد با دختر جوان ازدواج کند، چقدر رمز و رموز خانه داری و زندگی مشترک را به این زوج ها آموزش دادهایم؟ باید تسهیلاتی برای ازدواج فراهم کنیم. الان سن ازدواج در کشورمان 5 سال بالا رفته است.
* باید در انتخابات اخلاق را رعایت کرد. برخی کدورتها مدتها بین دو نفر میماند. فکر میکنم برای اولین بار است در مبارزات انتخاباتی که منشور اخلاقی را تدوین کردم. هر کس بخواهد در ستادهای ما فعالیت کند باید مقید به این 10 بند منشور باشد. برای من رعایت اخلاق از نتیجه مهمتر است و میخواهم الگوی اخلاقی ارائه کنم، هرچه باید رقابت کرد و این رقابت مهم است اما در یک فضای سالم باید اینکار صورت گیرد.
نه تنها از برنامه هفت کاندیدای دیگر استفاده میکنم بلکه از افراد دیگری که صلاحیتشان احراز نشد نیز برنامه های خوبی دارند که از آنها استفاده میکنم.
* اگر مردم این افتخار را به من دادند، برمبنای عقلانیت و اخلاق از همه پتانسیل دوستان و رقبا و نخبگان، حتی در شهرستانها، استفاده میکنم.
* هنوز حزب فراگیر مردمی در کشور نداریم. اگر بخواهد حزب فراگیر شود باید از پایین رشدکند. احزاب ما متاسفانه از بالا آمده و رشد کردهاند.
* همزمان با شورای مشاوران، از شورای منتقدان نیز استفاده خواهم کرد.
* مهمترین برنامه ما برای مهار تورم، انضباط دولت است. برای کنترل تورم باید دولت کنترل شود. بی انضباطی مالی دولت بیشترین آسیب را میزند. الان از 67 هزار میلیارد تومان نقدینگی در سال 83 رسیدهایم به 463 هزار میلیارد تومان در زمان حاضر. اولین کار ما باید کنترل دولت و انضباط مالی دولت باشد. من استقلال واقعی بانک مرکزی را مطرح کردم. نگاه دولت به بانک مرکزی نباید اینگونه باشد که هر وقت نیاز داشت پول بانکها را به کشور تزریق کند. شوراهای پولی باید در جایگاه خودشان باشند.
* نقدینگیهایی که صرف خرید طلا و ارز شده باید با تشویق مردم، جذب کرده و به تولید تزریق کنیم.
* سرمایه خارجی خارجی در ایران از متوسط جهانی پایین تر است که باید افزایش یابد تا امنیت ملی مان و اقتصادمان بهبود یابد.
* تورم را یکرقمی میکنیم. 160 کشور دنیا تورم یکرقمی دارند که با راهکارهای اقتصادی تورم را کنترل کردهاند. ما هم میتوانیم این کار را انجام دهیم.
ما شعاری را در تولید علم دادیم به نام جهانتراز شدن آموزش عالی کشور که دستاور سه دهه گذشته است.
سال 57 ما 150 هزار دانشجو داشتیم که الان نزدیک 4 میلیون نفر هستند. دستاوردهای ارزنده علمی داشتیم. در نانو در طول کمتر از 5 سال رتبه زیر 15 را پیدا کردیم. سال 80 وقتی من معاون اول بودم، ستاد ویژه نانو تشکیل دادیم و الان زیر 10 کشور دنیا هستیم و رتبه تک رقمی داریم. در تعداد مقاله رتبه اول منطقه هستیم. این چرخه را دنبال خواهیم کرد. تولید علم را با کمک اندیشمندان و نخبگان و همکاری علمی با دنیا به ثروت تبدیل میکنیم.
اساتید برجسته ایرانی در خارج از کشور زیاد هستند و علاقمند هستند به کشور که به دلیل مشکلات خانوادگی نمیتوانند در ایران زیاد بمانند البته میتوانند سالی یکی دو ماه در ایران باشند. میتوانیم از این افراد استفاده کنیم.
باید ارتباط خود را با دنیا بویژه دانشگاههای برجسته دنیا برقرار کنیم. دانشگاهها و اساتید برجسته ایرانی را انتخاب میکنیم تا از این طریق با دنیا ارتباط داشته باشیم.
رفت و آمد نخبگان ایرانی باید تسهیل شود. باید جایگاه اول منطقه در موضوع علم شویم و یک کشور توسعهیافته شویم. راه توسعه ما از طریق علم میگذرد. مهمترین بخش آموزش و پرورش است. در سه دهه گذشته تحولاتی صورت گرفته اما هنوز همان آموزش و پرورش دهه 50 است.
باید قبل از دبستان تربیت و تعلیم را شروع کرده و جوان را پرسشگر بار بیاوریم و ارتباط دو سویه باشد. دانشآموز باید یاد بگیرد که محقق برجسته شود. نظام آموزشی باید از آموزشمحوری به پژوهش محوری تبدیل شود.
در آموزش و پرورش نقش اصلی به عهده معلم است که باید بتواند این سند را اجرایی کند. مهمترین مسئله ما منزلت معلم و ارتقای جایگاه معلم است. اگر دولت تشکیل دادم آرزو دارم کشور رابه جایی برسانم که دانشجویی فارغالتحصیل معلمی را به عنوان اولین شغل خود انتخاب کند.
باید معیشت آبرومند معلم را تأمین کنیم.
باسوادترین و فرهنگیترین وزیر کابینه باید وزیر آموزش و پرورش باشد.
وزیر آموزش و پرورش باید حتیالامکان از سوی خود معلمان انتخاب شود.
قرار بود سیاست فرهنگی شود اما فرهنگ ما سیاسی شده است. سیاست باید به وزارتخانههای سیاسی برگردد. آموزش و پرورش نباید سیاسی باشد.
فشارها در بحث هستهای سیاسی است. اگر هر خواستهای در بحث انرژی هستهای مطرح کنند و ما جواب بدهیم، آنها یک خواسته دیگر را مطرح میکنند. ما حق خود میدانیم که از همه فناوریهای پیشرفته استفاده کنیم؛ این حق مسلم ماست.
به هیچ وجه از حق خود در استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای کوتاه نخواهیم آمد. تلاش دانشمندان جوان ما را به اینجا رسانده و هیچ دولتی حق ندارد کوتاه بیاید. البته باید با تعامل این مسئله را حل کنیم. با اهرمهایی که م توانیم در اختیار بگیریم و از طریق دوستان باید این پروژه سیاسی را سامان دهیم.
اختلاف اروپا و آمریکا درباره مسئله هستهای ایران الان حل شده است. باید این مسئله را حل کنیم.
* مذاکرات در سطح مدیرکل در موضوع هستهای جواب نمیدهد. و باید به سطح وزرا برسد. دیپلماتهایی که مذاکره هستهای میکنند باید دیپلماتهای قدرتمندی باشند.
* ارتباط صمیمانه با اروپا به نظرم راحتتر است و به کمک اروپا باید بحث رابطه با آمریکا دنبال شود. آمریکا قدرت و نفوذ ما در منطقه را میداند؛ باید از این قدرتمان استفاده کنیم. آمریکا در مسئله افغانستان و عراق به خاطر قدرت ما از موضع خود پایین آمد.
* باید کاری کنیم که آمریکا در موضع متعادل پای مذاکره بنشیند و اگر به اینجا رسیدیم مذاکره با آمریکا با اصول سیاست خارجیمان منافاتی ندارد.
* سیاستهای اصل 44 نجات اقتصاد کشور است. امور تصدیگری باید به طور کلی به بخش خصوصی برود مگر جایی که برای بخش خصوصی نمی صرفد مانند سرمایهگذاری در بخش محروم.
* دولت باید به این باور برسد که سیاستهای اصل 44 را اجرا کند.
* الان خصوصیسازی به معنای واقعی صورت نگرفته و بخشی از واگذاری ها به بخش نیمه دولتی داده شده است.
* در جامعه ما باور غلطی درباره توانایی زنان است. خیلی از مردان به توانایی زنان در مدیریت اعتقادی ندارند و یا اعتقادی به اداره همزمان خانه و اشتغال بیرون از خانه بانوان ندارند. وقتی وزیر پست بودم، اصرار داشتم به خیلی از مشاوران خانم خودم که جزو دانشجویان خودم هم بودند، پست مدیریتی بدهم.
* الان نرخ مشارکت خانم ها 13 درصد و آقایان 65 درصد است. یعنی خانم ها مشارکتشان یک پنجم مردان است.
* در قوانین کشور مردسالاری حاکم است. این قوانین باید عوض شود. نباید خانم ها در مدیریت کشور کنار گذاشته شوند. در داخل خانه هم پدر یک خانه باید به همسر کمک کند. متاسفانه دیده می شود در خانه هم محدودیت ایجاد میکنند. من برنامهام این است که نرخ مشارکت زنان را بالا برده و تعداد بیشتری از مدیران را به کار بگیریم.